سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتفاق نو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نموندی عذابم رو کمتر کنی -نرفتی که با رفتنت خو کنم

یه روزی میگفتم میشه با تو بود

میشه بی خجالت بهت فکر کرد

میشه اسم کوچیکتو ،ساده گفت

قدم زد کنارت به عنوان مرد

تو هر چی ازم دورتر میشدی

من انگار بیشتر عاشقت میشدم

تو این عشق وجدان تو راحته

من اینکار رو کردم خودم باختم

خدایا یکی توی گریه بهت رو زده

سپرده دوتامون رو دست شما



وزیر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فامیل: آقای مجری امروز قراره واس این بچه برم خواستگاری
مجری: چی!؟ این که بچه س...
فامیل: من نصف این بودم زن گرفتم! این که دیگه لندهوری شده واس خودش!!
مجری: آخه این نه درس خونده،نه کار داره...
فامیل: شما مگه تلوزیون نمیبینی؟ همش میگن مهم تفاهمه
مجری: آخه این بچه اصلاٌ میفهمه تفاهم ینی چی؟
فامیل: بله که میفهمه خودم بهش یاد دادم،تازه خیلی چیزای دیگه هم بلده،بابایی اونایی که دیروز بهت یاد دادمو بگو به آقای مجری...
بچه: نهادینه سازی صرفه جویی در مصرف آب،مبارزه با ترویج فرهنگ غربی،مذاکرات پنج بعلاوه یک
مجری: ینی چون چارتا کلمه قلمبه سلمبه یاد گرفته دیگه وقت زن گرفتنشه؟
فامیل: آقای مجری زن گرفتن که چیزی نیس،مردم با همین چارتا کلمه وزیر میشن!

پ ن: همچین بی ربط هم نگفته